یحیی ـ علیه السلام ـ به تصویر قرآن
{یا یحْیى خُذِ الْکتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَینَاهُ الْحُکمَ صَبِیا (١٢) وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَکاةً وَکانَ تَقِیا} [1] (مریم: 13-12).
ذکر یحیی علیه السلام در قرآن ؛
:
نام یحیی در چهار آیه از سورههای آل عمران، انعام، مریم و انبیاء آمده
است. خداوند او را بسیار تمجید و تعریف کرده و او را بر تقوی، صلاح و
استقامت توصیف نموده است{وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَکاةً وَکانَ تَقِیا
(١٣) وَبَرًّا بِوَالِدَیهِ وَلَمْ یکنْ جَبَّارًا عَصِیا} [2] (مریم:
14-13).
خداوند در عمر سی سالگی نبوترا به او ارزانی کرد: {وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ
صَبِيًّا} [3] (مریم: 12). و او را سید و پرهیزکار و به دور از ارتکاب
منکرات و شهوات نامشروع قرارداد. {وَسَیدًا وَحَصُورًا وَنَبِیا مِنَ
الصَّالِحِینَ} [4] (آل عمران: 39).
نسب یحیی علیه السلام :
یحیی پسر زکریا یا پسر دان پسر مسلم پسر صدوق پسر حشبان... تا اینکه نسبش
به سلیمان پسر داود إ میرسد او از سبط یهودای پسر یعقوب میباشد چون بنابر
تحقیق انجام شده داود از سبط یهوذا بوده است.
ولادت یحیی علیه السلام :
یحیی سه ماه قبل از مولد مسیح عیسی بن مریم به دنیا آمد، یحییهم عصر مسیح
بود و مدت زمان طولانی با وی زیست و در مراحل مختلف دعوت رفیق او بود. یحیی
بر تقوا و صلاح و طهارت و پاکی و دور از نعمت و اشراف نشأت پیدا کرد. او
در زمان جوانی به صحرا و بیابانهای خشک و بیآب میرفت و از ملخ قوت و غذا
میگرفت و به روزی سادهی که خداوند به او میداد قناعت میورزید.
یحییبسیار به عبادت و خشوع و گریه میافتاد. مجاهد روایت میکندکه طعام و
روزی یحیی گیاه بود و از ترس خدا چنان به گریه میافتاد اگر پارچه
(دستمالی) روی چشمانش میبود آن را پاره میکرد.
ابن عساکر روایت میکند: روزی پدر و مادرش در طلب و تعقیب او از شهر خارج
شدند او را نزد دریاچهای اردن یافتند به وقت عبادت و ترس از خدا آن
چنانشدید گریه میکرد که پدر و مادر را به گریه انداخت.
خداوند در همان اوان بچهگی به او حکمت ارزانی داشته بود به سوی اصول و
احکام شریعت روی آورد تا اینکه عالمی متبحر شد و در امور دینی مرجع فتوا
واقع شدهبود. بعد قبل از اینکه به سن سی سالگی برسد به نبوت و پیغمبری
برگزیده شده و خداوند آیهی {یا یحْیى خُذِ الْکتَابَ بِقُوَّةٍ} [5] را بر
او فرستاد.
از حیثمه روایت شده که، عیسی پسر مریم و یحیی پسر زکریا پسر خالهی یکدیگر
بودهاند. عیسی لباسی پشمی میپوشید.اما یحیی لباس وبری (پارچهایدوخته شده
از پشم شتر) میپوشید. هیچکدام صاحب درهم و دینار، و عبد و جاریه نبودند و
محلی برای اقامت گزیدن در آن نداشتند، شب در هر جا بر آنها فرود میآمد در
آنجا میماندند. چون خواستند از یکدیگر جدا شوند، یحیی خطاب به عیسی
فرمود: مرا نصیحتکن، گفت: هرگز خشمگین مشو، گفت: نمیتوانم که خشمگین
نشوم. گفت: پس مالی ذخیره مکن، گفت: شاید بتوانم این را عملی کنم. [6]
یحیی زاهدانه میزیست و بیشتر اوقات از مردم عزلت میکرد. با حیوانات
صحرایی انس و الفت میگرفت و از برگ درختان تغذیه میکرد. بر آب رودخانهها
و جویبارها میآمد. گاهی اوقات از گوشت ملخ استفادهمیکرد و میفرمود: چه
کسی از تو متنعمتر است ای یحیی؟!
دعوت یحیی علیه السلام :
حضرت یحیی قوم بنی اسرائیل رابه سوی خدا دعوت میکرد و آنها را به نزدیکی
ملکوت آسمانها مژده میداد، دعوتش باحکمت و موعظه حسنه همراه بود. امام
احمد از رسول خدا نقل میکند که فرمود: خداوند یحیی پسر زکریا را به پنج
چیز امر فرمود تا خود به آنها عمل کند و به بنی اسرائیل اعلام نماید به
آنها عمل کنند، نزدیک بود در مورد عمل به آنها از خود سستی نشان دهد.
عیسی خطاب به او فرمود: شما مأمور به پنج چیز شدهای که هم خود بدان عمل
کنی و هم بنی اسرائیل را به سوی آن فرا بخوانی یا به انجام آنها برخیز یامن
اقدام به انجام آنها مینمایم. گفت: ای برادر می ترسم اگر در انجام آن بر
من پیشبگیری مورد عذاب واقع شوم یا در زمین فرو روم. بعد بنی اسرائیلیان را
در مسجد بیتالمقدس جمع کرد تا مسجد مملو از جماعت گردید. آنگاه درجای
بلندی قرار گرفت و حمد و ثنای خدا را بر زبان آورد و گفت: خداوند مرا به
پنج چیز امر کرده که هم خود بدان عمل نمایم و هم شما را فرا خوانم که به
آنها عمل نمایید.
1- خداوند را عبادت کنید و برای او شریک و انباز قرار ندهید. مثلاً اگر یکی
از شما بندهای از مال خالص خویش خریداری کند، بعد آن عبد غلهی خود را به
کس دیگری بدهد، آیا هیچ کسی از شما دوست دارد که بندهاشچنین باشد؟!
خداوند شما را آفریده و روزی داده است. او را عبادت کنید و برایش شریک قرار
ندهید.
2- شما را به ادای نماز فرا میخوانم. خداوند رویش به سوی بنده است. مادام
که به وقت نماز به این سو آن سو التفات نکند پس وقتی که نماز خواندید به
اطراف نظر نکنید.
3- شما را به روزه گرفتن امر میکنم زیرا نمونهی روزهدار همچو کسی است که
مُشکی در پارچهای همراه دارد و همگان بوی آن را مییابند. بوی دهان روزه
دار نزد خداوند از مُشک بهتر است.
4- شما را به دادن صدقه فرا میخوانم نمونهی مزد صدقه دهنده چون کسی است
که دشمن او را اسیر کرده و دست خود را به دور گردن او حلقه زده و او را
آوردهاند که گردش بزنند بعدمیگوید: آیا رضایت میدهید بجای نفس خویش به
شما فدیه بدهم خلاصه به یکی یک آنها فدیه میدهد تا از خونش درگذرند و خود
را رها میکند.
5- خداوند عزوجل را به یاد داشته باشید. نمونهی کسی که به یاد خدا باشد
چون کسی است که دشمن در طلب و تعقیب او است او قلعهای مییابد و بدان پناه
میبرد و بهترین پناهگاه از دست وسوسهی شیطان ذکر خدااست