loading...
islamic
اخبار جهان اسلام
a.Sepahi بازدید : 5 پنجشنبه 10 بهمن 1392 نظرات (0)

 

 

أهمیت فقه در اسلام

الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما كنا لنهتدی لولا أن هدانا الله و الصلاة والسلام علی رسوله محمد و علی آله و أصحابه أجمعین أما بعد: مطلبی كه پیش رو دارید در مورد أهمیت فقه می باشد، فقه یكی از نیازهای جامعه ی اسلامی است كه یك مسلمان در تمام شعبه های زندگی نیازهای خویش را باید از فقه حاصل كند و بر مسائلی كه فقهآء از قرآن و حدیث استنباط و استخراج نموده اند عمل كند. فقه توضیحی است برای قرآن و حدیث، در قرآن خداوند به جای جزئیات كلیات را بیان فرموده است و رسول الله صلی الله علیه و سلم برآن كلیات توضیحاتی بیان فرموده و روش عمل را بیان نموده است، فقهاء مسائل جزئی و احتمالی را توضیح داده اند. به عنوان مثال خداوند می فرماید:« وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ»  [البقرة : 43] ونماز را قائم دارید و زكات را بپردازید. اما، در هیچ آیه ای در قرآن روش نماز خواندن و روش ادا كردن زكات بیان نشده است، لیكن رسول الله صلی الله علیه و سلم با اقوال و افعال خویش روش نماز خواندن را به مسلمانان یاد داده، و همچنین نصاب زكات و روش پرداخت آن را روشن نموده است. لیكن اگر یكی در نماز اشتباهاتی داشت نمازش چه می شود؟ با چه كارهائی نماز فاسد و با چه اعمالی مكروه می شود؟ در چه صورتی سجده ی سهو لازم است؟ فرائض، واجبات، سنتها، مستحبات و مكروهات نماز كدامند؟ اینگونه مسائل را فقهآء بیان نموده اند وبرای هر یك از اینها تعریفی در قرآن و حدیث نیامده است. و همینطور مسائل زكات، حج، معاملات، معاشرات و هزاران مسائل كه در هر زمینه یك مسلمان برای اینكه زندگی اش مطابق با دستورات اسلام باشد چاره جز عمل به این مسائل كه فقهای امت نگاشته اند و به صورت كتب فقهی معروف هستند ندارد.

تعریف فقه

علامه محمد أمین معروف به ابن عابدین فقه را اینگونه تعریف نموده است:«فَالْفِقْهُ لُغَةً : الْعِلْمُ بِالشَّیْءِ ثُمَّ خُصَّ بِعِلْمِ الشَّرِیعَةِ ، وَفَقِهَ بِالْكَسْرِ فِقْهًا عَلِمَ ، وَفَقُهَ بِالضَّمِّ فَقَاهَةً صَارَ فَقِیهًا. وَاصْطِلَاحًا : عِنْدَ الْأُصُولِیِّینَ الْعِلْمُ بِالْأَحْكَامِ الشَّرْعِیَّةِ الْفَرْعِیَّةِ الْمُكْتَسَبُ مِنْ أَدِلَّتِهَا التَّفْصِیلِیَّةِ». (رد المحتار - (1 / 80 - المكتبة الشاملة)

فقه در لغت: یعنی دانستن چیزی، سپس به علم شریعت خاص شد، فَقِهَ با كسره قاف یعنی دانست، فَقُهَ به ضمه قاف یعنی فقیه گردید.

فقه در اصطلاح: نزد اصولیین عبارت است از دانستن احكام شرعی فروعی كه از دلایل تفصیلی آن حاصل شده و به دست آمده اند.

امام ابوحنیفه رحمه الله فقه را اینگونه تعریف نموده است: «معرفة النفس ما لها وما علیها (حاشیة رد المحتار - (1 / 66) فقه عبارت است از شناختن نفس آنچه را كه به نفع وی و آنچه را كه به ضرر اوست.

مأخذ و مصدر فقه

باید دانست كه فقه اینطور نیست كه آراء شخصی باشد و هر مجتهدی آنچه به ذهنش رسیده بدون دلیل بیان كند و عموم مردم از آن پیروی كنند و قرآن و حدیث را كنار بگذارند، بلكه مأخذ فقه كتاب الله و سنت رسول الله و اجماع امت و قیاس می باشد. محمد علاء الدین الحصفكی می نویسد: «واستمداده من الكتاب والسنة والاجماع والقیاس» (الدر المختار - (1 / 41 – المكتبة الشاملة) و مأخذ فقه از كتاب و سنت و اجماع و قیاس می باشد.

امام رازی رحمه الله این چهار اصول را از آیه ی «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا (59)  [النساء : 59] ثابت نموده است، علاقه مندان می توانند تفسیر این آیه را در تفسیر كبیر امام رازی مطالعه كنند.

هدف و غرض فقه

هدف و غرض از فقه اینست كه انسان زندگی خویش را موافق احكام شرعی بگذراند و سعادت دنیا و آخرت را حاصل نماید. «وغایته الفوز بسعادة الدارین». (الدر المختار - (1 / 41- المكتبة الشاملة)

سند فقه

 وَقَدْ قَالُوا : الْفِقْهُ زَرَعَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْعُودٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ ، وَسَقَاهُ عَلْقَمَةُ ، وَحَصَدَهُ إبْرَاهِیمُ النَّخَعِیّ ، وَدَاسَهُ حَمَّادٌ ، وَطَحَنَهُ أَبُو حَنِیفَةَ ، وَعَجَنَهُ أَبُو یُوسُفَ وَخَبَزَهُ مُحَمَّدٌ ، فَسَائِرُ النَّاسِ یَأْكُلُونَ مِنْ خُبْزِهِ. (رد المحتار - (1 / 118)

علماء فرموده اند: نخستین شخص از میان اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم كه تخم فقه را كه حضرت محمد صلی الله علیه و سلم از كتاب و سنت آورده بود كاشت، عبد الله بن مسعود بود، وعلقمه آن را آبیاری كرد، ابراهیم نخعی آن را درو نمود، و حماد آن را كوبید، وابوحنیفه آن را آرد نمود، بعد از آن ابویوسف آن را خمیر نموده و امام محمد آن را پخت، اكنون عموم مردم از نانی كه امام محمد پخته است می خورند.

كتب فقهی احناف

كتب فقهی احناف در قرن دوم هجری توسط امام محمد شاگرد امام ابوحنیفه رحمهما الله نوشته شدند، اینها شش كتابند كه به علت شهرتی كه داشتند و به روایت ثقات از وی ثابت هستند به ظاهرالروایت و أصول معروف اند، كه عبارتند از: 1- المبسوط 2- الزیادات 3- الجامع الصغیر 4- الجامع الكبیر 5-  السیر الصغیر 6- السیر الكبیر. و كتب متون فقهی دیگر احناف از همین كتابها گرفته شده اند.

ثبوت فقه از قرآن

خداوند می فرماید: «وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ (122) [التوبة : 122] شایسته نیست برای مؤمنان كه همگی (برای جهاد) بیرون روند، چرا از هرگروه بزرگ از میان ایشان گروه كوچكی خارج نمی شود، تا فقیه شوند در دین و تا بترسانند قوم خویش را زمانیكه برمی گردند به سوی قوم خویش، تا ایشان بترسند (و نافرمانی نكنند)

در این آیه خداوند فرمودند: «لِیَتَفَقَّهُوا» تفقه از باب تفعل است و اشاره است به اینكه با تكلف و تحمل مشقتها و سختی ها فقیه بودن در دین را حاصل كنند، زیرا كه انسان بدون تلاش و كوشش فقیه نمی گردد. علامه آلوسی رحمه الله می نویسد: « { لّیَتَفَقَّهُواْ فِى الدین } أی لیتكلفوا الفقاهة فیه فصیغة التفعل للتكلف ، ولیس المراد به معناه المتبادر بل مقاساة الشدة فی طلب ذلك لصعوبته فهو لا یحصل بدون جد وجهد» (تفسیر الألوسی - (7 / 403- المكتبة الشاملة).

دو گروه مجاهدین و فقهآء

در این آیه خداوند دو گروه را ذكر فرمودند 1- گروه مجاهدین 2- گروه فقهاء. برای سر بلندی اسلام در هر زمان به این دو گروه نیازمندیم، اگر مجاهدین و سرفروشان نباشند كفار بر مسلمانان تسلط می یابند وغلبه حاصل می كنند، اگر فقهاء وعلماء نباشند عموم مردم نمی دانند چگونه بر دین عمل كنند و مسائل دینی را نمی فهمند.

فقهاء و مجاهدین در حدیث

رسول الله صلی الله علیه و سلم نیز سر بلندی اسلام و مسلمین را در موجود بودن این دو گروه قرار داده، چنانكه در حدیثی فرمودند: «مَنْ یُرِدْ اللَّهُ بِهِ خَیْرًا یُفَقِّهْهُ فِی الدِّینِ وَلَا تَزَالُ عِصَابَةٌ مِنْ الْمُسْلِمِینَ یُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ ظَاهِرِینَ عَلَى مَنْ نَاوَأَهُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ» (صحیح مسلم، بَاب قَوْلِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِی ظَاهِرِینَ عَلَى الْحَقِّ لَا یَضُرُّهُمْ مَنْ خَالَفَهُمْ). كسی كه الله به او اراده ی خیر بكند او را در دین فقیه می گرداند، و همیشه گروهی از مسلمین جهت اثبات حق می جنگند، و بر كسی كه با آنها دشمنی كند تا روز قیامت غالب هستند. غلبه ی مسلمانان به دو صورت است، اگرمسلمان واقعی باشند و صلاحیت و شایستگی داشته باشند، به اعتبار حكومت و سلطنت غالب می شوند، و اگر این صلاحیت را نداشته باشند، با دلیل و حجت همیشه غالب هستند.  

یادگیری فقه از عبادت افضل است

از ابن عباس رضی الله عنه روایت است كه رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: «فَقِیهٌ أَشَدُّ عَلَى الشَّیْطَانِ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ» قَالَ أَبُو عِیسَى هَذَا حَدِیثٌ غَرِیبٌ وَلَا نَعْرِفُهُ إِلَّا مِنْ هَذَا الْوَجْهِ مِنْ حَدِیثِ الْوَلِیدِ بْنِ مُسْلِمٍ (سنن الترمذی، بَاب مَا جَاءَ فِی فَضْلِ الْفِقْهِ عَلَى الْعِبَادَةِ) یك فقیه بر شیطان از هزار عابد شدیدتر است.

علت اینكه یك فقیه بر شیطان بسیار سخت است اینست كه فقیه از شیطان اطاعت نمی كند و دیگران را نیز از اطاعت شیطان باز می دارد و به راه دین راهنمائی می كند.

هر محدثی فقیه نیست

از زید بن ثابت رضی الله عنه روایت است كه رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: «نَضَّرَ اللَّهُ امْرَأً سَمِعَ مَقَالَتِی فَبَلَّغَهَا فَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ غَیْرِ فَقِیهٍ وَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْهُ زَادَ فِیهِ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثَلَاثٌ لَا یُغِلُّ عَلَیْهِنَّ قَلْبُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ وَالنُّصْحُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِینَ وَلُزُومُ جَمَاعَتِهِمْ (سنن ابن ماجه، بَاب مَنْ بَلَّغَ عِلْمًا)

سبز و خرّم بگرداند الله شخصی را كه گفته ی مرا شنید و آن را (به دیگران) رسانید، بسیاری حمل كننده ی فقه وجود دارد كه فقیه نیستند، و بسیاری حمل كننده ی فقه هستند، (كه فقه را حمل می كنند) به سوی كسی كه او از وی فقیه تر است. علی بن محمد در این حدیث این را اضافه كرده كه: سه چیزاند كه بر آنها قلب هیچ شخص مسلمانی خیانت نمی كند (یعنی هر كس بر این سه چیز عمل كند قلبش صاف و بدون كینه می ماند) 1- خالص گردانیدن عمل فقط برای الله 2- خیر خواهی برای سران و پیشوایان (دینی و دنیوی) مسلمانان  3- لازم گرفتن جماعت مسلمانان (و راهی را غیر از راه آنان انتخاب نكردن). این حدیث را امام أحمد بن حنبل نیز در مسند خویش روایت كرده است.

از این حدیث معلوم می گردد كه بسیاری از محدثین هستند كه حدیث را روایت می كنند اما از آن مسائل فقهی كه در این حدیث نهفته است، بی خبراند و در ذهنشان نمی آید، لیكن فقیه مسائل زیادی را از همین حدیث استخراج می كند، پس معلوم شد كه هر محدث فقیه نیست و فقهآء معنای حدیث را بهتر می فهمند. چنانكه امام ترمذی رحمه الله در مبحث غسل میت می فرماید: «وَكَذَلِكَ قَالَ الْفُقَهَاءُ وَهُمْ أَعْلَمُ بِمَعَانِی الْحَدِیثِ (سنن الترمذی - بَاب مَا جَاءَ فِی غُسْلِ الْمَیِّتِ) یعنی فقهآء اینطور گفته اند (كه در غسل میت تعداد تعیین نشده) وفقهآء به معنای حدیث داناتراند. نیز حدیثی ترجیح دارد كه اهل علم بر آن حدیث عمل می كنند، حدیثی كه اهل علم بر آن عمل نمی كنند، گرچه از نظر سند صحیح باشد بر آن عمل نمی شود و ترجیح ندارد، امام ترمذی در مورد همین مسأله می نویسد: «وَالْعَمَلُ عَلَى هَذَا عِنْدَ أَهْلِ الْعِلْمِ» و نزد اهل علم عمل بر همین است.

اطاعت از فقهاء واجب است

خداوند می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا (59)  [النساء : 59] ای مؤمنان از الله اطاعت كنید، و از رسول خدا اطاعت كنید، وصاحبان حكم را كه از شما هستند نیز اطاعت كنید، پس اگر با هم در مورد چیزی اختلاف كردید، آن را به خدا و رسول برگردانید، اگر به خدا و روز آخرت ایمان دارید، آن (برگردانیدن اختلافات به خدا و رسول) بهتر است و به اعتبار نتیجه نیكوتر است.

در این آیه خداوند علاوه از اطاعت خدا و رسول به اطاعت اولی الأمر نیز دستور داده است، أولی الأمر یعنی كسانی كه حكم صادر می كنند، واینها دو گروه هستند: 1- حاكمان، كه در امور دنیوی حكم و دستور به دست آنهاست، لذا اطاعت از آنان در امور دنیوی به شرطی كه حكمشان خلاف شریعت نباشد واجب است. 2- علماء و فقهاء، كه در امور دینی حكم می دهند و مسأله دینی را بیان می كنند و فتوا صادر می كنند، لذا عمل بر حكم آنان نیز واجب است. چنانكه علامه ابن كثیر رحمه الله می نویسد: «وقال علی بن أبی طلحة، عن ابن عباس: { وَأُولِی الأمْرِ مِنْكُمْ } یعنی: أهل الفقه والدین. وكذا قال مجاهد، وعطاء، والحسن البصری، وأبو العالیة: { وَأُولِی الأمْرِ مِنْكُمْ } یعنی: العلماء. والظاهر -والله أعلم-أن الآیة فی جمیع أولی الأمر من الأمراء والعلماء، كما تقدم. (تفسیر ابن كثیر)

قاضی ثناء الله رحمه الله نیز می نویسد: «و كذا یشتمل الفقهاء والعلماء والمشائخ بل اولى لانهم ورثة الأنبیاء وخازنوا احكام اللّه واحكام رسوله» (التفسیر المظهرى ـ موافقا للمطبوع - (1 / 828).

پس ثابت شد كه اطاعت از فقهاء واجب است، و مسائلی كه فقهاء بیان نموده اند برگرفته از قرآن و سنت می باشند. چون این مسائل اجتهادی هستند و فهم و استعداد افراد با هم فرق دارند و برابر نیستند، لذا شاهد اختلافاتی در میان فقهاء هستیم و این اختلافات فقهی در زمان صحابه نیز وجود داشته، چنانكه این امر بر كسانی كه كتب حدیث را مورد مطالعه قرار داده اند، پوشیده نیست.

 

نتیجه گیری

در پایان نتیجه می گیریم كه فقه وسیله ایست برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت، و همانطور كه جهت دریافت راه صحیح و درست در امور دنیوی به متخصصین فن مراجعه می كنیم، در امور دین نیز باید به متخصصین كه فقهاء می باشند مراجعه نموده و حل مسائل خود را از آنان جویا باشیم. ناگفته نماند كه در زمان حاضر مفتیان هستند كه با تلاش و جستجو از لابلای كتب فقهی پاسخگوی سوالات مردم هستند، و عموم مردم نیز باید به همین افراد جهت حل اختلافات مراجعه نمایند. اگر چنانچه یكی بگوید: من نیاز به كتب فقهی ندارم و مستقیماً از قرآن و حدیث مسائل را دریافت می كنم، به منزله ی اینست كه بگوید من نیازی به نان نانوائی ندارم خودم گندم میكارم، آبیاری می كنم، درو میكنم، خرمن كوبی می كنم،آرد می كنم، خمیرنموده و میپزم. در جواب می گوئیم این زحمات كه متحمل می شود برایش مبارك باد، اگر توان آن را دارد پس خودش فقیه است، اما همه ی مردم چنین توانائی و استعدادی را ندارند، پس لزوماً باید از همین نان و غذای آماده بخورند. وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین.

 

a.Sepahi بازدید : 7 پنجشنبه 10 بهمن 1392 نظرات (0)

 

زندگی نامه ی مبلغ اسلام مولانا محمد الیاس رحمة الله تعالی علیه

زندگی نامه ی مبلغ اسلام مولانا محمد الیاس رحمة الله تعالی علیه (قسمت اول)

تولد:

مولانا محمد الیاس رحمه الله در سال 1303 هجری قمری تولد یافت، دوران كودكی را در كاندهله و نظام الدین سپری نمود، پدرش مولانا محمد اسماعیل و مادرش بی بی صفیة نام داشت.

در آن زمان خاندان ایشان به تقوا و تدین معروف بود. مردان به جای خود زنان چنان به عبادت گذاری و شب بیداری و ذكر و تلاوت اشتغال داشتند كه داستانهایشان از تصور عموم بالاتر است.

تحصیلات ابتدائی:

مولانا محمد الیاس نیز حسب عرف و رواج خاندان مانند سایر كودكان برای فراگیری قرائت قرآن مجید وارد مكتب شد؛ قرآن مجید و كتب ابتدائی را در روستای خود خواند و قرآن مجید را نیز حفظ كرد. مولانا گاهی در نظام الدین نزد پدرش بود و گاهی به كاندهله نزد فامیلهای مادرش میرفت، چون برادر محترمش مولانا یحیی در گنگوه خدمت مولانا گنگوهی قرار گرفته بود، هنگامیكه به ده یا یازده سالگی رسید او را همراه با خود به گنگوه برد، در آنوقت گنگوه مركز علمآء و صلحاء قرار گرفته بود، و مردم در ضمن علوم دینی به علوم روحانی نیز به فیض می رسیدند. مولانا محمد الیاس در این ماحول مقدس مدت ده یا یازده سال باقی ماند.

بیعت و ارتباط با مولانا گنگوهی:

مولانا گنگوهی معمولا با بچه های خردسال و طلاب بیعت نمی كرد و می فرمود: زمان این كار بعد از فراغت تحصیل است. اما با توجه به احوال مخصوص مولانا محمد الیاس، در حق وی استثناء قائل شد و تقاضای بیعتش را پذیرفت. مولانا محمد الیاس می فرمود: «هرگاه ذكر می كردم، احساس ثقل (سنگینی) به من دست می داد». وقتی به حضرت گنگوهی اطلاع دادم ایشان فرمود: مولانا محمد قاسم نانوتوی، نزد حاجی امداد الله صاحب از همین احساس شكایت كرد. حاجی صاحب فرمود: خداوند جل جلاله از شما كار مهمی می گیرد.

بیماری و ترك تحصیل و آغاز مجدد:

مولانا رحمة الله علیه از ابتدا خیلی ضعیف و لاغر بود. در دوران اقامتش در گنگوه زیاد مریض می شد. به نوعی درد سر مبتلا گشت كه تا چندین ماه نمی توانست سرش را خم نماید، حتی سجده كردن برایش ناممكن شد. مولانا بنابه دستور طبیب معالج خود تا هفت سال كامل آب ننوشید، بعد از آن تا پنج سال به مقدار اندكی از آب اكتفا می كرد. به علت همین بیماری و مخصوصا ضعف اعصاب و مغز مجبور به ترك تحصیل شد، بطوریكه در آینده نیز امید آن نمی رفت، این امر موجب اندوه و نگرانی شدید مولانا گردید. وی در همین حال به ادامه ی تحصیل اصرار می ورزید، بالاخره بنا به اصرار مداوم وی، اجازه یافت كه مجددا به تحصیل علم بپردازد.

تكمیل درس حدیث:

در سال 1322 هجری قمری علامه رشید أحمد گنگوهی دار فانی را وداع گفت. مولانا محمد الیاس رحمه الله در سال 1326 هجری برای شركت در حلقه ی درس شیخ الهند علامه محمود حسن دیوبندی به دارالعلوم دیوبند تشریف برد و كتاب صحیح بخاری و سنن ترمذی را در محضر شیخ الهند استماع فرمود. چند سال بعد از شركت در درسهای دارالعلوم دیوبند، در ظرف چهار ماه از برادرش مولانا محمد یحیی مجددا دوره حدیث را به اتمام رسانید.

ارتباط با مولانا خلیل احمد و تكمیل سلوك:

بعد از وفات علامه رشید أحمد گنگوهی به خدمت شیخ الهند علامه محمود الحسن دیوبندی رسید، اما ایشان مشورت داد كه به محدث بزرگ علامه خلیل أحمد سهارنپوری (مؤلف بذل المجهود شرح ابی داود) مراجعه كند. مولانا محمد الیاس مطابق مشورت شیخ الهند با علامه سهارنپوری ارتباط برقرار كرد. و در پرتو راهنمائی های وی مراحل سلوك را طی نمود.

علاقه به عبادت و نوافل:

بعد از وفات علامه رشید احمد گنگوهی رحمة الله علیه اغلب ساكت و در حال مراقبه بود. شاید در طول روز یك الی دو جمله سخن می گفت. در آن زمان به عبادت و نوافل بسیار مشغول بود. از مغرب تا نزدیك عشآء مرتبا نوافل می خواند. در آن وقت سنش حدود 20 الی 25 سال بود.

احساسات مجاهدانه:

همراه با اوراد و اذكار و عبادات و نوافل از ابتدای زندگی قلبش مملو از محبت و علاقه شدید به جهاد بود، كسانی كه او را دیده بودند خیلی خوب می دانند كه هیچ مقطعی از زندگی اش از نیت و عزم و شوق جهاد، خالی نبود. در نتیجه همین احساسات بود كه بدست علامه شیخ الهند محمود الحسن بیعت جهاد نمود.

تدریس در مدرسه مظاهر العلوم:

در دوران تدریس در مظاهر العلوم اغلب همان كتابهائی را تدریس می كرد كه خودش قبلا نخوانده بود. زیرا بخاطر بیماری اش بعضی از كتابها از پیش وی مانده بود.اما مولانا با موفقیت این كتابها را تدریس می كرد. برای تدریس خیلی آمادگی می نمود. با توجه كامل شروح را مورد مطالعه قرار می داد.

ازدواج:

ازدواج مولانا محمد الیاس رحمة الله علیه در 6 ذیقعده سال 1330 روز جمعه با دختر دائی اش مولوی رؤف الحسن صورت گرفت،‌ عقد نكاح توسط برادرش مولانا محمد خوانده شد.

انتقال به نظام الدین:

در دهم ذیقعده سال 1334 مولانا محمد یحیی از دنیا رحلت كرد، حادثه ی وفات وی برای مولانا محمد الیاس بسیار سخت و طاقت فرسا بود. دو سال بعد از وفات مولانا محمد یحیی، برادر دیگر و بزرگترش مولانا محمد در سال 1336 ماه ربیع الثانی شب جمعه دیده از جهان فرو بست. وی جانشین پدرش در مسجد نظام الدین بود. در اینجا مدرسه ای بود كه پدرش آنرا تدسیس كرده بود. بیشتر بچه های «میوات» در آن درس می خواندند. این مدرسه با توكل و قناعت پیش می رفت.

دوستداران و اردتمندان خاندان از مولانا محمد الیاس مصرانه تفاضا كردند كه همینجا اقامت گزیند. و جایگاه پدر و برادرش را آباد نماید. همگی حضار قول دادند كه در زمینه خدمت و كمك به مدرسه كوتاهی نكنند. مولانا محمد الیاس با اصول و مقررات خود پیشنهاد مردم را پذیرفت، اما آمدن خود را به اجازه علامه خلیل احمد مشروط كرد. مولانا خلیل احمد رحمه الله به او اجازه داد كه در روستای نظام الدین اقامت گزیند.

مولانا الیاس هنوز به نظام الدین منتقل نشده بود كه ناگهان مریض شد، بعد از تندرستی «كاندهله» را به قصد «نظام الدین» ترك گفت. در آن زمان نظام الدین روستائی بود كه اطرافش فقط جنگل بود.

آغاز كار اصلاح و تعلیم در «میوات»:

در جنوب دهلی منطقه ای به نام میوات قرار دارد كه در آن سمت قوم «میو» زندگی می كنند. بر اثر غفلت طولانی مسلمانان و عدم توجه مبلغین، میواتها به حدی از جهل  و نادانی رسیده بودند كه بعد از آن مرحله ای بجز ارتداد باقی نمانده بود.

علاج اصلی تعلیم دین است:

مولانا محمد الیاس معتقد بود كه راه اصلاح میوات اینست كه جهل و بیسوادی آنها به وسیله ی نشر و پخش علم دین و تعلیم احكام و مسایل شریعت ریشه كن شود. مولانا محمد اسماعیل و مولانا محمد همین راه را اختیار كرده بودند. آنها فرزندان مردم میوات را در مدرسه خود تعلیم و آموزش داده برای اصلاح و ارشاد به میوات می فرستادند. اصلاحات كم و بیشی كه در میوات صورت گرفه بود، در نتیجه تلاش و كوشش تربیت یافتگان همین دو بزرگوار و از مدرسه آنها بود. اما مولانا محمد الیاس یك گام اساسی تر نهاد. او به این نتیجه رسید كه می بایست در خود منطقه میوات، مكاتب و مدارس را تأسیس نماید، تا در كار اصلاح تسریع و گستردگی ایجاد شده در اسرع زمان تحول انجام گیرد.

آغاز مكاتب:

مولانا به میوات تشریف برد، با توجه به اصرار و تأكید او و تلاش فراوان مردم یك باب مكتب گشایش یافت. اما میواتها به دلیل اینكه كشاورز بودند حاضر نمی شدند. فرزندانشان كار كشاورزی را ترك كرده كتاب را در بغل بگیرند. آنها هنوز قدر دین را نمی دانستند كه تا این حد آماده ایثار باشند بالاخره با تفهیم و نأكید فراوان مولانا، عده ای بچه های خود را به مكتب فرستادند. خلاصه كار به جائی رسید كه در منطقه میوات صدها مكتب دایر شد كه فرزندان مسلمین قرآن و تعلیمات دینی فرا می گرفتند.

مولانا محمد الیاس خدمت دین را بعنوان یك كار اجتماعی كه مسئولیت آن فقط بر دوش اجتماع و مردم است شروع نكرده بود. بلكه آنرا بعنوان كار خود، آغاز كرده بود و برای آن از فدا كردن هیچ چیزی دریغ نمی ورزید. یكبار شخصی مبلغی پول خدمت وی تقدیم كرد، و گفت این مبلغ مربوط به شخص شماست، آنرا در كار شخصی تان خرج فرمائید. مولانا فرمود: جناب محترم! اگر ما كار الله را كار خود نپنداریم، پس كدام كار را كار خود بپنداریم. این را بگفت و اشك در چشمانش حلقه زد، سپس آهی كشید و فرمود: آه! ما قدر حضرت رسول الله را بجا نیاوردیم.

آری، اصول مولانا همین بود، بهمین دلیل او در خدمات دینی میوات قبل از هر كس از اندوخته خویش مایه می گذاشت بعد از آن كمك مردم را تقبل می نمود.

حج دوم و تحول در جهت كار:

مولانا محمد الیاس در ماه شوال سال 1344 هجری برای دومین بار به مقصد حج روانه شد.در این سفر علامه خلیل احمد سهارنپوری نیز همراه بود. وقتی زمان اقامت در مدینه منوره به پایان رسید و آماده حركت شدند، مشاهده نمودند كه مولانا محمد الیاس به نگرانی و اضطراب عجیبی دچار شده است، به هیچ وجه راضی به ترك مدینه نبود. رفقاء سفر توقف نمودند.

 مولانا محمد الیاس می فرمود: كه در دوران اقامتم در مدینه منوره این كار دعوت و تبلیغ به من أمر شد كه:«ما از شما كار می گیریم.» به همین دلیل چند روزی در اضطراب و نگرانی گذراندم كه من ناتوان، چه كاری می توانم انجام بدهم. بالاخره مطلب را با یكی از عارفان در میان گذاشتم. او فرمود چرا نگران هستید؟ نفرموده اند كه شما كاری انجام می دهید بلكه گفته شده كه: «ما از شما كار می گیریم.» پس كار گیرنده كار خواهد گرفت. مولانا فرمود: از این سخن خیلی احساس آرامش نمودم. ایشان بعد از اقامت پنج ماه در حرمین در سیزدهم ربیع الثانی سال 1345 هجری به «كاندهله» هندوستان باز گشتند.

 

مختصری از كتاب «مولانا محمد الیاس رحمة الله علیه و نهضت دعوت و تبلیغ»

مؤلف: مولانا سید ابوالحسن ندوی

مترجم: مولانا محمد قاسم قاسمی

 

 

تعداد صفحات : 11

درباره ما
Profile Pic
مدیر سایتa.sepahi
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 21
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 11
  • بازدید ماه : 21
  • بازدید سال : 129
  • بازدید کلی : 2,406