loading...
islamic
اخبار جهان اسلام
a.Sepahi بازدید : 8 پنجشنبه 26 دی 1392 نظرات (0)
سلفی كیست؟ الحمد لله رب العالمین والعاقبة للمتقین و الصلاة و السلام علی رسوله محمد و علی آله و أصحابه و أهل بیته أجمعین. أما بعد: در این زمان علاوه بر مذاهب چهارگانه اهل سنت كه در دنیا رواج دارند، مذهب جدیدی پدید آمده ، كه به سلفی مشهور گشته است. پیروان این مذهب افرادی تندرو هستند، كه مذاهب دیگر را قبول ندارند، وآنها را به بدعت متهم نموده و راه غیر از قرآن و سنت می دانند، و تقلید از ائمه را حرام و ناجایز قرار می دهند، از اینجهت است كه به آنها غیر مقلد نیز گفته می شود. با توجه به اینكه اینجانب مدت ده سال است كه با این گروه در ارتباط هستم و در مورد بسیاری از مسائل به بحث و گفتگو پرداختیم، آنچه از این گروه دیدم و مسائلی كه به آن معتقد هستند، در این اوراق به رشته تحریر درمی آورم، تا پرده از چهره ی واقعی این گروه برداشته شود، وماهیت آنها بر همگان واضح گردد. سلفی می گوید: «ما از قرآن و سنت پیروی می كنیم». می گویم: لازمه ی این سخن اینست كه به نظر آنها مذاهب دیگر از قرآن و سنت پیروی نمی كنند، و تنها كسانی كه از قرآن و سنت پیروی می كنند این گروه اند. باید دانست كه این برای فریبكاری یك شعار قرار گرفته است، زیرا كه بقیه مذاهب نیز از قرآن و سنت دلیل می گیرند، لیكن در برخی مسائل حدیثی كه اهل یك مذهب از آن استدلال می گیرند، اهل مذهب دیگر از آن استدلال نمی گیرند بلكه از حدیث دیگر دلیل می گیرند. پس چگونه می توان گفت یك گروه عامل بر حدیث است و گروه دیگر برخلاف حدیث عمل می كند. سلفی می گوید: «ما بر حدیث صحیح عمل می كنیم و احادیثی كه شما بر آن عمل می كنید ضعیف هستند». می گویم: صدور حكم بر اینكه این حدیث صحیح است یا این حدیث ضعیف است، كار مجتهدان و متخصصان حدیث است، نه كار عموم مردم، یا كسی كه سواد سطحی دارد، یا مقداری مطالعه ی علمی دارد. و این یك أمر اجتهادی است و متفق علیه نیست، یعنی اینطور نیست كه اگر شخصی حكم داد كه این حدیث ضعیف است، همه محدثین و مجتهدین و علماء آن را ضعیف بدانند، ممكن است همین حدیث كه به نظر یك محدث و مجتهد ضعیف است، به نظر یك محدث و مجتهد دیگر صحیح باشد. بعضی فكر می كنند وقتی كه گفته می شود این حدیث صحیح است؛ یعنی، صد رد صد صحیح می باشد، و زمانی كه می گویند این حدیث ضعیف است یعنی صد در صد ضعیف می باشد. در حالیكه این اشتباه است (به زودی بحث مستقلی را در اینمورد خواهم نوشت ان شآء الله) بزرگترین مقتدای سلفیت در تصحیح و تضعیف احادیث شیخ ناصر الدین آلبانی است، كه در اینمورد سلفی ها از وی تقلید می كنند و با استناد به احادیثی كه شیخ آن احادیث را تصحیح یا تضعیف نموده احكام شرعی را ثابت یا غیر ثابت قرار می دهند . این در حالی است كه علمائی كه معاصر شیخ آلبانی بوده اند وی را قبول نداشته و با نظریاتش موافق نبوده اند. حتی در رد وی كتابهائی نوشته اند و این دَین را از گردن خود ادا نموده و ماهیتش را روشن نموده اند. از جمله كتابهائی كه علمای معاصر در رد شیخ آلبانی نوشته اند كتاب: «لامذهبیت» تألیف: دكتر محمد سعید رمضان بوطی، ترجمه فارسی اكبر مكرمی. «القول المقنع فی الرد علی الألبانی المبتدع» لأبی الفضل الشیخ عبدالله بن الصدیق. «الألبانی شذوذه و أخطاؤه» بقلم ارشد سلفی. «تناقضات الألبانی الواضحات» حسن بن علی السقاف را می توان نام برد. چون مرجع تقلید سلفی ها، به قول دكتر رمضان بوطی لامذهب، و به قول شیخ عبدالله بن صدیق مبتدع، و به قول ارشد سلفی دارای تك روی و اشتباه، و به قول حسن سقاف دارای تناقض گوئی بوده، لذا می بینیم كه مقلدین وی نیز دارای این صفات هستند و كسانی كه با این فرقه آشنائی كامل دارند به شرطی كه اهل مطالعه و تحقیق باشند كاملا این مطلب را درك می كنند. سلفی می گوید: «مذهب ما مذهب رسول الله است». می گویم: وقتی كه همه مذاهب چهارگانه از احادیث رسول الله صلی الله علیه و سلم ثابت اند، پس مذهب همه، مذهب رسول الله است؛ لیكن مذاهب دیگر به یك مجتهد منسوب اند، و مذهب سلفی به یك مجتهد منسوب نیست، بلكه هر شخصی از این گروه برای خود یك مجتهد است و آنچه از قرآن و حدیث فهمیده به عنوان مذهب رسول الله صلی الله علیه و سلم به افرادی كه از او تقلید می كنند، بیان می كند. لذا می بینیم كه هر شخصی از مجتهدین این گروه نظریه خاص خود را دارد كه با نظریه مجتهد دیگر فرق می كند. من در اینجا فقط به یك نمونه اشاره می كنم: در مسأله ی سه طلاق با یك لفظ، سلفی ها كلا از مذهب اهل سنت خارج شده اند و مذهب جدیدی اختیار نموده اند. (پس یا در این مسأله مذاهب چهارگانه ی اهل سنت، مذهب رسول الله را ترك نموده اند یا سلفی ها، ناگفته نماند كه سلفی ها در این مسأله با صحیح بخاری هم كاری ندارند و امام بخاری را هم تنها گذاشته اند، به بحث سه طلاق در همین سایت مراجعه كنید) سلفی می گوید: «ما سلفی هستیم؛ یعنی از اسلاف و گذشتگان پیروی می كنیم». می گویم: به این معنا كه از گذشتگان پیروی می كنیم، ما هم سلفی هستیم. سَلَفْ؛ یعنی، گذشته. خداوند می فرماید: «فُجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَمَثَلًا لِلْآخِرِینَ (56)» [الزخرف : 56] پس گردانیدیم ایشان را گذشتگان در عذاب و عبرتى برای آیندگان. علامه قرطبی رحمه الله می نویسد: «والسلف المتقدّم؛ ..... وسَلَفُ الرجُلِ : آباؤه المتقدّمون؛ والجمع أسلاف وسُلاَّف» . سلف؛ یعنی، گذشته ... سلف الرجل یعنی پدران گذشه وی؛ (الجامع لأحكام القرآن للقرطبی - (1 / 5033) واژه ی سَلَف در قرآن در چندین آیه آمده است كه به گذشته معنی می شود، كه عبارتند از: «فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ [البقرة : 275] وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ [النساء : 22] عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ [المائدة : 95] قُلْ لِلَّذِینَ كَفَرُوا إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ [الأنفال : 38] ». «عن عِمْرَانَ بْنِ حُصَیْنٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ خَیْرُ أُمَّتِی قَرْنِی ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ قَالَ عِمْرَانُ فَلَا أَدْرِی أَذَكَرَ بَعْدَ قَرْنِهِ قَرْنَیْنِ أَوْ ثَلَاثًا ثُمَّ إِنَّ بَعْدَكُمْ قَوْمًا یَشْهَدُونَ وَلَا یُسْتَشْهَدُونَ وَیَخُونُونَ وَلَا یُؤْتَمَنُونَ وَیَنْذُرُونَ وَلَا یَفُونَ وَیَظْهَرُ فِیهِمْ السِّمَنُ (صحیح البخاری - (11 / 481) بَاب فَضَائِلِ أَصْحَابِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَمَنْ صَحِبَ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَوْ رَآهُ مِنْ الْمُسْلِمِینَ فَهُوَ مِنْ أَصْحَابِهِ) عمران بن حصین رضی الله عنه می فرماید: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: بهترین امت من اهل زمان من هستند، سپس كسانی كه به آنها نزدیك می شوند، (یعنی، تابعین) سپس كسانی كه به آنها نزدیك می شوند، (یعنی، تبع تابعین) عمران می فرماید: نمی دانم كه آنحضرت صلی الله علیه و سلم بعد از زمان خود دو قرن یا سه قرن را ذكر فرمود، سپس یقینا بعد از شما قومی می آید كه گواهی می دهند و از آنها گواهی طلب نمی گردد، و خیانت می كنند و امین قرار داده نمی شوند، و نذر می كنند و وفا نمی كنند، و در میان آنها فربهی ظاهر می شود. (یعنی به سوی دنیا میل می كنند)». اگر با استناد به این حدیث بگوئیم، صحابه، تابعین و تبع تابعین، أسلاف هستند، چون بهترین افراد این أمت قرار داده شدند، پس احناف هم سلفی هستند. چون امام ابوحنیفه تابعی است و اصحاب پیغمبر صلی الله علیه و سلم را با چشم خود مشاهده نموده است. و احناف دارای مذهب مشخصی هستند كه از قرن دوم هجری كه خیر القرون است، تدوین شده است و تاكنون كه بیش از هزار سال از عمرش می گذرد هنوز پابرجا است و روز به روز بر رونقش افزوده می شود. فلله الحمد و المنة.
a.Sepahi بازدید : 4 پنجشنبه 26 دی 1392 نظرات (0)
زندگی نامه شیخ الحدیث مولانا محمد زكریا رحمه الله زندگی نامه شیخ الحدیث مولانا محمد زكریا رحمه الله نام: مولانا محمد زكریا نام پدر: مولانا محمد یحیی، برادر مولانا محمد الیاس و مولانا محمد رحمهم الله. نام پدربزرگ: مولانا محمد اسماعیل كه عالمی با عمل و متقی و پرهیزگار بود. ولادت: مولانا محمد زكریا رحمه الله در سال 1315 هجری قمری شب 11 رمضان در كاندهله چشم به جهان گشود. عقیقه و نام گذاری: پدر محترمش هنگام ولادتش آنجا تشریف نداشت، چون روز هفتم به منزل رسید، فورا جهت تراشیدن موهایش اقدام نمود و هم وزن موهایش نقره صدقه نمود. دو نام برایش درنظر گرفته شد: یكی محمد موسی و دیگری محمد زكریا كه سر انجام به دومی مشهور گردید و در همان روز گوسفند عقیقه هم برایش ذبح شد. آغاز تعلیم: پدر بزرگوارش او را جهت خواندن قاعده بغدادیه در گنگوه پیش دكتر عبدالرحمان كه فردی نیك و صالح بود برد او بعد از فرا گرفتن قاعده بغدادیه و قرآن مجید به خواندن زیور بهشت و كتب ابتدائی فارسی آغاز نمود . سپس كتب درسی را پیش استادان ماهر و كتب دوره حدیث را پیش پدر محترمش خواند . بعدا علاوه بر ابن ماجه باقی مانده كتب دوره حدیث را مجددا از حضرت مولانا خلیل احمد سهارنپوری رحمه الله فرا گرفت و در انجام بدستش هم بیعت كرد و در تألیف بذل المجهود شرح ابوداود با ایشان كاملا همكاری داشت. تدریس: مولانا در سال 1335 هجری قمری در حوزه علمیه مظاهر العلوم سهارنپور به عنوان مدرس انتخاب گردید. در آنوقت وی 20 سال سن داشت و بنابر ذهانت و كوشش خود توانست طلاب را گرویده خود سازد و بعد از مدت كوتاهی كتب بزرگ جهت تدریس به وی محوّل گردید. حج: حضرت شیخ الحدیث موفق شد شش دفعه به زیارت بیت الله مشرف گردد. تصانیف: مولانا محمد زكریا رحمه الله در ضمن تدریس و تبلیغ به تألیف كتب ارزنده ای آغاز نمود و این برنامه از سال 1341 هجری آغاز گردید و تا پایان ادامه یافت و كتب بسیار نفیسی بعد از خود بطور یادگار گذاشت كه بعضی از آنها عبارتند از: تقاریر كتب حدیث، حالات زندگی پیامبر اكرم صلی الله علیه و سلم، خلفای راشدین، سلاطین بنی امیه، اصول حدیث علی مذهب الحنفیه، فضائل نبوی شرح ترمذی، اوجز المسالك شرح مؤطا امام مالك، تحفة الإخوان فی بیان احكام القرآن، المؤلّفات و المؤلّفین، فضائل اعمال، الكوكب الدرّی، لامع الدراری و غیره. سفر به افریقای جنوبی: هنگامیكه حضرت شیخ الحدیث رحمه الله به سن 86 سالگی رسید، بسیار ضعیف و لاغر شد، طوریكه تحرك و جابجایی برایش دشوار بود. اما با وجود آن باز هم با همین حالت تصمیم قطعی جهت مسافرت گرفت. حضرت مولانا رحمه الله به افریقا تشریف برد این سفر مولانا بسیار مؤثر قرار گرفت، بطوریكه جمع كثیری به افتتاح مدارس دینی و مكاتب قرآن و بنای مساجد پرداختند و بسیاری تصمیم قطعی گرفتند كه بچه های خود را جهت فرا گرفتن علوم دینی به ممالك دور و دراز بفرستند و دعوت و تبلیغ هم در جنوب افریقا راه اندازی شد. حضرت مولانا تمام ماه مبارك رمضان را در مسجد جامع «استینگر» كه در جنوب افریقا قرار گرفته است به اعتكاف نشست. افرادیكه در آغاز همراه حضرت مولانا رحمه الله در آن مسجد جامع نشستند خیلی زیاد بودند و كسانیكه تا پایان با وی باقی ماندند بیش از هزار نفر بودند. مسجد سه طبقه و پهناور و دارای حیاطی بزرگ و امكانات كافی بود. حضرت مولانا به بعضی از شهرهای دیگر افریقا نیز سفر مسافرت نمود و هركجا با استقبال بسیار گرم مواجه می گردید. و سر انجام در 21 شوال به «لوساكا» تشریف برد. سفر به انگلستان: حضرت مولانا با هیأت همراه در 24 شوال سال 1402 هجری قمری از «لوساكا» راهی انگلستان گردید . وقتی به فرودگاه می رفتند تقریبا 150 ماشین سواری برای بدرقه ی ایشان به راه افتادند. حضرت مولانا رحمه الله وقتی به سلامتی به «منچستر» رسیدند به دارالعلوم بولتن تشریف برده و نظام الاوقاتی در آن حوزه پیاده نمود و افراد زیادی جهت افتتاح و ختم قرآن مجید و بیعت گرد هم جمع شده بود. روزی كه مولانا می خواست مراجعت نماید، ثقریبا شش الی هفت هزار نفر گرد هم جمع شده بود، حضرت مولانا با هیأت همراه ، از فرودگاه «منچستر» به سلامتی در فرودگاه «هیتهرو» لندن رسید، از آنجا به فرودگاه بین المللی رفته و بر هواپیما سوار شده داخل هواپیما احرام بسته و به فرودگاه جدّه رسیدند. بیماری و مسافرت هندوستان: حضرت شیخ رحمه الله با وجود بیماری و ضعف، پانزدهم محرم سال 1402 هجری قمری ، عازم هندوستان گردید و مدت 20 روز در دهلی مقیم شد. در این ایام بیماریش شدت گرفت و حالش بسیار وخیم گردید و به بیمارستان انتقال داده شد وقتی از بیمارستان بیرون آمد به سهارنپور تشریف برد اگرچه حالش بهتر بود اما رضایت بخش نبود. سرانجام 18 ربیع الاول 1402 هجری قمری، با هیأت همراه از راه كراچی عازم جده شد و الحمد لله به سلامتی به مدینه منوره رسید و معالجه اش ادامه یافت. وفات: حضرت شیخ الحدیث بر اثر معالجه اندكی صحت یافت ، البته بسیار ضعیف بود و به مشكل می توانست در طول شبانه روز یكدفعه جهت نماز به مسجد تشریف ببرد، سرانجام یكبار به مسجد رفتن هم برایش دشوار شد. بعدا بر اثر شدت تب، غذا خوردن را هم ترك كرد و فقط به نوشیدن مایعات اكتفا نمود و تحت مداوای پزشكان ماهر قرار گرفت. همیشه لفظ الله ، یاحلیم، یاكریم، بر زبانش جریان داشت و عموما دكتر اسماعیل در كنارش بود . از تنگی نفس هم رنج می برد و هر لحظه حالش وخیم تر می گردید، پزشكان معالج هرچه كوشیدند، تدبیرشان به جائی نرسید و سرانجام ساعت پنج و چهل و پنج دقیقه عصر چشم از جهان فرو بست. إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ . نماز جنازه اش بلافاصله بعد از نماز عشاء به امامت شیخ عبدالله زاحم، امام حرم، خوانده شد و جمع كثیری از مردم در نماز جنازه اش شركت داشتند سرانجام جنازه در جنّت البقیع ، در محوطه ی آرامگاههای اهل بیت كنار آرامگاه حضرت مولانا خلیل احمد سهارنپوری رحمه الله به خاك سپرده شد . پسرش مولانا طلحه و الحاج ابوالحسن در قبر فرود آمدند و بعد از گذاشتن ایشان، دهانه قبر را مسدود كردند. بعد از دفن، این جمله به گوش یكی از خلیفه های مجازش رسید كه «فتح له ابواب الجنّة الثمانیة» هشت در جنت برایش گشوده شد. خلاصه شد، از كتاب بزرگ مردان اندیشه و تاریخ . بخش سوم از صفحه 227 تا 241

تعداد صفحات : 11

درباره ما
Profile Pic
مدیر سایتa.sepahi
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 21
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 42
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 50
  • بازدید ماه : 60
  • بازدید سال : 168
  • بازدید کلی : 2,445